تا به حال فکر کردهای شب بخوابی و صبح در جای دیگری از خواب بیدارشوی؟ در جای دیگر در کالبدی دیگر مثلا بخوابم و صبح که بیدار شدم موهایم لخت باشد و چتری، دبیرستانی باشم و نوازنده که میخواهد راکاستار شود یا مثلا موهایم حنایی باشد و صورتم کک و مکی، دهاتی باشم و صبح ها شیر گوسفندها را بدوشم برای مرغ ها دانه بریزم و گربهی خپل حیاط را نوازش کنم یا نمیدانم، راهب معبدی در فوجی باشم موهایم از ته تراشیده باشد و کل روز ساکت دو زانو تق تق تق چوبها را بهم بزنم زیرلب مانتراها را تکرار کنم یا پیرمردی اخمو باشم که روزم را روی یک نیمکت در پارک بگذرانم و کلامی نگویم و فقط سر تکان دهم یا نوزادی باشم که در فاصله میان مکیدن پستان مادر در دنیای صداها و رنگهای عجیب و کش آمده حیران شوم و از بیداری به خواب در نوسان باشم. نمیدانم یا گلدان سفالی لب طاقچه باشم که توپ بچهها بهم بخورد و هزار تکه شوم. نمیدانم هرجا که شد صبح آنجا باشم.