M.A.V.I.R.A | ۴۴۸

M.A.V.I.R.A | ۴۴۸,

۴۴۸

آن وقت که رنج اشک شد و از چشمانم نبارید

رنجی که کشیدم

هر دو دستمال روی میزم بودن امروز که اومدم دفتر نبودن. اشک هام رو دزدیدن :((((((

ناراحتم:(

برچسب ها: رنجی که کشیدم , ثبت
شنبه نوزدهم مهر ۱۴۰۴12:40Mavira
آخرین مطالب